جاناتان مک کارتی، رئیس برند جهانی Cadbury توضیح داد: «این یک نقطه مقابل با سر و صدای تبلیغاتی است که با داستانی بسیار ساده، احساسی و صمیمانه وجود دارد که جادو را در حالت عادی پیدا می کند.
علیرغم حضور در این برند در 2 1/2 سال گذشته، این اولین گزارش مک کارتی به تیم خلاق بود، و او توضیح داد که ایده این بود که “با فرمولی که قبلا ایجاد شده بود، نوآوری کند”. همچنین با ورود استیو راجرز از Revolver، مدیران تغییر کردند.
با تغییر جهت، کمپین شروع به کشف روابط مختلف خواهد کرد، با «گاراژ» که سخاوت را در یک رابطه خانوادگی بین پدر و دختر و نقطه دیگری که بیرون از خانواده به نظر می رسد، لمس می کند.
مک کارتی در توضیح اینکه چگونه این برند میتواند در سطح بینالمللی و منطقهای طنینانداز شود، گفت که خلاقیت کمی تغییر میکند تا «از بافت زبانی کشور استفاده کند» که در آن هر تکرار اجرا میشود و در عین حال بر سخاوت به عنوان یک موضوع جهانی تمرکز میکند. این بدان معناست که هر کمپین را با بازاری متفاوت در ذهن تصویربرداری کنید و در صورت لزوم فیلمنامه را “تصور مجدد” کنید.
ما همه کارهای قبلی را با کانتار رمزگشایی کردیم تا ببینیم چه چیزهایی یاد گرفتیم، اما این از همه کارهایی که در سراسر جهان انجام می دهیم برای درک انواع داستان ها، روابط، ارتباطاتی که بیشترین معنا را دارند و آنچه می توانیم انجام می دهیم یکسان است. مک کارتی گفت، از آنها یاد بگیرید، و افزود: “آنها به طور مکرر به یکدیگر سوخت می دهند.”
یکی از معیارهای کلیدی که برای هر یک از کمپینهای Cadbury استفاده میشود، بر «گردهمآوری مردم» متمرکز است و «عمداً یک برند جمعی» است که در مورد جامعه است. دومین تمرکز اندازه گیری «مزه ای است که دوست دارم»، که از نوستالژی لذت خوردن شکلات برای ایجاد ارتباط با مصرف کننده استفاده می کند.
هاچینگسون در کنار قدرت طعم و مزه گفت: «شکلاتی که با آن بزرگ شدهاید، ارتباط با کشوری که در آن زندگی میکنید و نقشی که آن شکلات در زندگی و روابط شما ایفا کرده است، برای ایجاد یک ارتباط اساسی است. ایجاد احساسات
«سلیقه ها بر اساس حافظه ساخته می شوند. اینکه کسی باور کند طعم یک محصول بهتر از هر چیز دیگری است، اغلب بیشتر بر اساس احساسات، تجربه و حافظه شخصی است تا چیزهای منطقی مانند آب کردن کلاسیک شکلات یا چرخش شکلات. تجربه واقعی شکلات در مقابل دنیای هذلولی و غیر واقعی شکلات.