داستان داخلی شبکه اجتماعی 34 ساله شهر نیویورک، ECHO

و حالا رز که دسته‌اش KZ بود، شش سال و نیم پس از نبرد با سرطان ریه، همان سوالی را مطرح کرد که او در بخشی از ECHO که به سلامت اختصاص داشت، مستند کرده بود. هنگامی که او به جامعه اطلاع داد که به مراقبت از آسایشگاه روی آورده است، همکارانش “اکویدز” با بادکنک ها، همراه با گل و شکلات پاسخ دادند.

سپس بهار گذشته، بنیانگذار ECHO، استیسی هورن، مرگ KZ را در ECHO اعلام کرد. KZ یکی از 20 عضو افتتاحیه این پلتفرم بود که در سال اول به دعوت هورن به این پلتفرم پیوست و تا زمان مرگش در 72 سالگی باقی ماند. او مجری کنفرانس جنسی شبکه بود، یک مشاور املاک، یک هنرمند، و خودخوانده “اسنوب رقص” ، درامر تایکو، تنیس باز، و ژنرال «انجام دهنده». افراد دارای چنین علایق التقاطی در ایجاد شخصیت فرهنگی پر جنب و جوش این جامعه آنلاین نقش اساسی داشتند.

ECHO مخفف “East Coast Hang Out” است و زمانی که هورن آن را تأسیس کرد، می خواست فضای دیجیتالی اجتماعی و بی چون و چرای نیویورک ایجاد کند. اعضا باید دو شرط را رعایت می‌کردند: آن‌ها باید به اندازه کافی گیج باشند تا بتوانند در یک پلتفرم دیجیتالی دست‌وپاگیر و مبتنی بر متن در روزهای اولیه اینترنت حرکت کنند، اما از نظر فرهنگی به اندازه کافی هماهنگ باشند تا انواع مکالماتی را که ممکن است در یک شام وست ویلج بشنوید تقویت کنند. مهمانی – جشن. هورن از دوستان دوران تحصیلات تکمیلی خود (او به تازگی فارغ التحصیل برنامه ارتباطات از راه دور تعاملی دانشگاه نیویورک بود)، و همچنین اعضای دیگر پلتفرم های به سبک تابلوی اعلانات را استخدام کرد. یکی از منابع اصلی الهام، جامعه آنلاین مستقر در کالیفرنیا به نام WELL (برای “پیوند الکترونیکی کل زمین”) بود که توسط استوارت برند در سال 1985 آغاز شد. برند به دلیل اینکه در دهه 1960 یک امپرساریو ضد فرهنگ در منطقه خلیج بود به خوبی شناخته شده است. ، ویرایش به طور گسترده توزیع شده است کاتالوگ کل زمین. درست همانطور که WELL افراد تجربی و خودکفا را گرد هم آورد که امکانات بی‌پایان رایانه‌ها را پیش‌بینی می‌کردند، ECHO صحنه وب نیویورک را تعریف کرد و بر طراحی شبکه‌های اجتماعی معاصر تأثیر گذاشت و در این فرآیند دوستی‌های مادام العمر ایجاد کرد.

زمانی که ECHO تأسیس شد، شبکه جهانی وب هنوز در حال اختراع بود و مرورگرها چیزی نبودند. کاربران در انجمن‌های مبتنی بر علاقه گرد هم می‌آیند، اما هورن متوجه شد که بیشتر آنها مرد محور هستند، در اصطلاح فنی سنگین هستند، و درست مانند WELL، در ساحل غربی متمرکز هستند. او آرزوی مقصدی مانند سالن‌های پرجنب‌وجوش و هنری قرن بیستم دوران گرترود استاین را داشت، جایی که کاربران می‌توانستند ایده‌های خود را مبادله کنند و در حالی که در بحث گم می‌شوند، یکدیگر را ملاقات کنند.

مجله سیمی با یک عکس صفحه پر از هورن پخش شد
از نمایه ای در سال 1993 در Wired: “از اینکه همه از این دستگاه ارتباطی باورنکردنی استفاده می کنند به جز زنان عصبانی بودم.”

FREDERIC DUPOWERS; مجله از مجموعه کتابخانه های MIT

چیزی که او در نهایت ساخت، جولانگاه علاقه مندان به اینترنت با تفکرات فرهنگی اولیه بود – یک شبکه اجتماعی قبل از اینکه اصطلاحی برای آن وجود داشته باشد. از طریق تکامل این اکوسیستم، کاربران یکدیگر را ملاقات می کنند و با راه اندازی کسب و کار و برنامه ریزی فرهنگی به تغییر اقتصاد دیجیتال کمک می کنند. آنها برای همیشه زندگی خود را به گونه ای تغییر می دهند که در غیر این صورت ممکن نبود، و همه اینها در حالی که نشانی ماندگار در جامعه نوظهور فناوری نیویورک می گذارند. ECHO طرحی بود برای شبکه‌های اجتماعی در مقیاس بزرگ‌تر که امروز می‌بینیم، و یادآوری می‌کند که پشت همه شبکه‌ها افرادی هستند که کلمات زیادی برای تبادل نظر دارند.


هورن که اکنون 66 ساله است، هنوز در همان آپارتمان وست ویلج زندگی می کند که در زمان راه اندازی ECHO خانه او بود. وقتی با او ملاقات کردم تا در مورد منشأ آن صحبت کنم، او یک باب مرتب با چتری داشت و یک شلوار جین جین به همراه یک تی شرت مشکی پوشیده بود که هم استیو جابز و هم «این دختر» را در مرکز شهر تحسین می کرد. او گفت که ایده ECHO از شغل روزانه او به عنوان یک تحلیلگر مخابراتی در Mobil، جایی که او تنها زن در بخش خود بود، سرچشمه گرفت.

هفته به هفته، او ایده «کنفرانس کامپیوتری» را مطرح می‌کند، یک استراتژی کارآمد برای مدیریت ماشین‌ها در مناطق زمانی مختلف که به‌روزرسانی‌ها را در یک سند همگام‌سازی مداوم ارسال می‌کند. هورن با شور و شوق در مورد طرح خود به تیم مردان شرکت گفت: “من تمام آینده خود را به خطر می اندازم که این اتفاق خواهد افتاد.” او این تصور را داشت که فکر می‌کردند این ایده خنده‌دار است، و پاسخ کاملاً منفی بود. رئیس او پیشنهاد کرد که گرفتن مدرک تحصیلات تکمیلی به هورن کمک می کند تا از نردبان شرکت بالا برود، و در حالی که علایق او به سمت نوشتن تغییر می کند، او فکر می کرد که تحصیلات تکمیلی هیجان انگیز به نظر می رسد. او برنامه NYU را انتخاب کرد زیرا در عنوان آن «ارتباطات از راه دور» وجود داشت، بنابراین موبیل آن را به عنوان هزینه مربوط به کار پوشش می داد.

هورن فضای مجازی را به دلیل انتظار و هیجانی که پیام‌رسانی ایجاد می‌کرد، شهوانی‌ترین رسانه توصیف کرد.

هورن انتظار داشت که این برنامه به همان اندازه کارش در طراحی شبکه های مخابراتی خشک و فنی باشد، اما او توسط فلسفه تجربی مدرسه مورد توجه قرار گرفت. او یک نمایشنامه نوشت به نام جسد در فضا که به شکل مکالمه ای بین یک مبل سخنگو، یک آخوندک نمازگزار و یک قدیس مرده بود. همانطور که او برای تحویل دادن آن رفت، درد شک بر او غلبه کرد. او با خجالت پیش نویس خود را در پایین پشته تکالیف گذاشت و به سرعت اتاق را ترک کرد. دفعه بعد که در مدرسه بود، رد برنز، صندلی مشهور ITP، با بی‌رحمی فریاد زد: «استیسی هورن! استیسی هورن!» هورن این لحن را شوم تعبیر کرد، اما در کمال تعجب، برنز او را در آغوش گرفت و گفت که مقاله‌اش از هر چیزی که در این سال‌ها خوانده بود سرگرم‌کننده‌تر است. در آن لحظه جهان بینی هورن تغییر کرد. او فکر می کند: “اوه خدای من، من فقط می توانم دیوانه شوم و ممکن است کسی واقعاً از آن خوشش بیاید.” تکنولوژی نباید سرد و غیرشخصی باشد. او به آزمایش و بازی در کار خود اختصاص یافت.