سه سال پیش، این شرکت تیمنیت گبرو، سرپرست تیم هوش مصنوعی اخلاقی خود را اساساً به دلیل مقالهای که نگرانیهایی در مورد خطرات مدلهای زبانی بزرگ ایجاد میکرد، اخراج کرد. نگرانی های گبرو از آن زمان به جریان اصلی تبدیل شده است. خروج او و پیامدهای ناشی از آن، نقطه عطفی در گفتگو درباره خطرات هوش مصنوعی کنترل نشده بود. می توان امیدوار بود که گوگل از آن درس گرفته باشد. از او.
و پس از آن، همین هفته گذشته، جفری هینتون اعلام کرد که از گوگل کناره گیری می کند، تا حد زیادی می تواند زنگ خطر را در مورد پیامدهای وحشتناک پیشرفت های سریع در هوش مصنوعی به صدا درآورد، زیرا او نگران است به زودی بتواند آن را قادر به پیشی گرفتن از انسان کند. هوش (یا همانطور که هینتون می گوید، «کاملاً قابل تصور است که بشریت فقط یک مرحله گذرا در تکامل هوش باشد».)
بنابراین، I/O دیروز با رویداد سال 2018 بسیار فاصله داشت، زمانی که شرکت با خوشحالی Duplex را به نمایش گذاشت و نشان داد که چگونه Google Assistant میتواند با کسبوکارهای کوچک تماسهای خودکار برقرار کند، بدون اینکه هرگز به افرادی که در آن تماسها هستند متوجه شوند که با هوش مصنوعی تعامل دارند. . این یک نسخه ی نمایشی باورنکردنی بود. و یکی که خیلی از مردم را عمیقاً مضطرب کرد.
بارها و بارها در I/O امسال، ما در مورد مسئولیت شنیدیم. جیمز مانیکا، که رهبری برنامه فناوری و جامعه این شرکت را بر عهده دارد، با صحبت در مورد شگفتیهایی که هوش مصنوعی ایجاد کرده است، به ویژه در مورد تا کردن پروتئین صحبت کرد، اما به سرعت به روشهایی که شرکت در مورد اطلاعات نادرست فکر میکند تغییر داد و اشاره کرد که چگونه تصاویر تولید شده را واترمارک میکند و اشاره به نرده های محافظ برای جلوگیری از سوء استفاده از آنها.
نمایشی وجود داشت که چگونه Google میتواند منشأ تصویر را برای مقابله با اطلاعات نادرست به کار گیرد، و با نشان دادن اولین باری که جستجوی تصویر را بهطور مؤثری نمایان میکند (در مثال روی صحنه، یک عکس جعلی که نشان میدهد فرود روی ماه یک فریب است) ایندکس میشود. در میان همه هیبت و شگفتی، کمی زمینگیر بود و در مقیاس عمل می کرد.
و سپس … به سمت تلفن ها. گوگل پیکسل فولد جدید بزرگترین تشویق روز را کسب کرد. مردم ابزارها را دوست دارند.
ممکن است گوشی تا شود، اما برای من یکی از کمترین چیزهایی بود که در طول روز دیدم. و در ذهنم مدام به یکی از اولین نمونه هایی که دیدیم برمی گشتم: عکس زنی که در مقابل چند تپه و یک آبشار ایستاده است.
Magic Editor بند کوله پشتی او را پاک کرد. سرد! و همچنین باعث شد که آسمان ابری بسیار آبی تر به نظر برسد. در مثالی دیگر – این بار با کودکی که روی نیمکت نشسته و بادکنکها را در دست دارد – Magic Editor روز را روشنتر کرد و سپس تمام نور عکسها را تنظیم کرد تا نور خورشید طبیعیتر به نظر برسد. واقعی تر از واقعی.
تا کجا می خواهیم اینجا برویم؟ هدف نهایی ما چیست؟ در نهایت، آیا ما از تعطیلات به طور کلی صرف نظر می کنیم و عکس های زیبا و زیبایی ایجاد می کنیم؟ آیا می توانیم خاطرات خود را با نسخه های آفتابی تر و ایده آل تر گذشته جایگزین کنیم؟ آیا ما واقعیت را بهتر می کنیم؟ آیا همه چیز زیباتر است؟ آیا همه چیز بهتر است؟ آیا این همه خیلی خیلی باحال است؟ یا چیز دیگری؟ چیزی که ما هنوز متوجه نشده ایم؟