که در بیوگرافی پیکسلهدف اسمیت این است که مسیر دو داستان مهم و در هم تنیده را به وضوح بیان کند. اولین داستان، توسعه تصاویر کامپیوتری، از مبدأ تا فراگیر شدن دیجیتال است. به گفته اسمیت، نامها، مکانها و پیشرفتهای زیادی در این رکورد وجود ندارد، و او کار اضافه کردن آنها را با چشم مهندس برای دقت به عهده گرفته است. داستان دوم که به طور موازی در حال گسترش است، درباره تأثیر آن تصاویر است – نیرویی که اسمیت آن را «نور دیجیتال» مینامد. اساساً شامل همه چیزهایی است که ما از طریق صفحه نمایش تجربه می کنیم، و او به طور قانع کننده استدلال می کند که این یکی از مهم ترین نوآوری ها در ارتباطات انسانی از زمانی است که اولین تصاویر ساده از زندگی روزمره بر روی دیوار غارها حک شده است.
پیکسل فروتن
همانطور که اسمیت مکررا نشان می دهد، اعتبار بسیار زیادی به جادوگری فرضی نابغه های منفرد سرازیر شده است. واقعیت، تاریخچهای از گلآلود و همپوشانی از گروههایی از مخترعان است که به نوبت در رقابت و در همکاری، اغلب موقتی و تحت فشار تجاری یا سیاسی قابل توجهی کار میکنند.
برای مثال، توماس ادیسون و برادران لومیر فرانسوی، مروجین و بهرهبرداران بزرگ فناوری فیلم اولیه بودند. هر دو تقریباً در سال 1895 سیستمهای کاملی را به نمایش گذاشتند و خوشحال بودند که اعتبار کامل را دریافت کنند، اما هیچکدام اولین سیستم کامل دوربین، فیلم و پروژکتور را به تنهایی (یا حتی بیشتر) ساختند. اسمیت می نویسد، پاسخ واقعی به این سوال که چه کسی فیلم ها را اختراع کرده است، «تصله ای کوتاه» از دودمان رقیب است، با بخش هایی از سیستم که توسط شرکای قبلی ادیسون و بخش های مشابه آن توسط تعدادی از مخترعان فرانسوی که با لومیر کار می کردند توسعه یافته اند.
از جمله چهره های مهمی که به زباله دان تاریخ منتقل شدند، ویلیام کندی لوری دیکسون (یک اشراف عجیب اروپایی که اولین دوربین فیلم را برای ادیسون طراحی و ساخت) و ژرژ دمنی (که طراحی او بدون اعتبار توسط لومیرها کپی شده بود) بودند. اسمیت شاید بیش از حد کار جامع خود را در نجات این داستان های منشأ پیچیده نشان می دهد – در هر مرحله اصلی در توسعه رایانه ها و گرافیک، ابهامات درهم پیچیده ای وجود دارد – اما تلاش او برای درست کردن رکورد تاریخی قابل تحسین است.
اشکال اصلی این همه کشمکش با نفس و بخل چندین نسل از مردان زورمند (افسوس که تقریباً همه مردان هستند) این است که گاهی تمرکز اسمیت را از موضوع بزرگترش منحرف می کند، یعنی اینکه طلوع نور دیجیتال نشان دهنده چنین چیزی است. تغییری نادر در نحوه زندگی مردم که شایسته توصیف آن به عنوان دورانی است.
نور دیجیتال، در سادهترین تعریف اسمیت، «هر تصویری است که از پیکسلها تشکیل شده باشد». اما این عبارت فنی اهمیت کامل «قلمرو وسیع جدید تخیل» را که با ظهور آن ایجاد شده است، کمتر نشان میدهد. این قلمرو شامل فیلمهای Pixar، بله، اما همچنین بازیهای ویدیویی، برنامههای گوشیهای هوشمند، سیستمعاملهای لپتاپ، GIFهای احمقانهای که از طریق رسانههای اجتماعی مبادله میشوند، تصاویر مرگبار MRI که توسط متخصصان سرطانشناسی بررسی میشوند، صفحهنمایشهای لمسی در فروشگاه مواد غذایی محلی، و مدلهای دیجیتالی مورد استفاده قرار میگیرد. مأموریتهای مریخ را برنامهریزی کنید که سپس نور دیجیتال بیشتری را در قالب تصاویری از سطح سیاره سرخ بازگرداند.
و این به سختی شروع به پوشاندن همه چیز می کند. یکی از جنبه های قابل توجه کتاب اسمیت این است که ما را دعوت می کند تا به اندازه کافی از جریان ثابت پیکسل ها که بسیاری از ما بیشتر ساعات بیداری خود را به آن خیره می کنیم عقب نشینی کنیم تا ببینیم این همه نور دیجیتال چه دستاورد تکنولوژیکی و چه نیروی فرهنگی قدرتمندی است. نشان می دهد.
فوریه به این بینش کمک کرد که هر چیزی که می بینیم را می توان به عنوان مجموع یک سری امواج توصیف کرد. یا همان طور که اسمیت شاعرانه تر بیان می کند، «دنیا موسیقی است. همه اش امواج است.»
پیشرفت تکنولوژیکی که همه اینها را ممکن کرد، همانطور که از عنوان اسمیت پیداست، پیکسل فروتن است. این کلمه خود نمادی از “عنصر تصویر” است. به اندازه کافی ساده اما پیکسل در استفاده رایج برای اشاره به فرودستی فرضی تار و بلوک تصاویر دیجیتالی با رندر ضعیف توصیف شده است. اسمیت از ما میخواهد که درک کنیم که آن، در عوض، بلوک ساختمانی تمام نور دیجیتال است – یک قطعه معجزهآسا، غیرممکن، متنوع و بیپایان تکثیرپذیر از فناوری اطلاعات که به معنای واقعی کلمه نگاه ما به جهان را تغییر داده است.
اسمیت توضیح میدهد که سوء تفاهم با این واقعیت آغاز میشود که یک پیکسل مربع نیست و در کنار پیکسلهای دیگر روی یک شبکه منظم چیده نشده است. پیکسلها را میتوان بر روی نمایشگرها به این صورت رندر کرد، اما خود پیکسل «نمونهای از یک میدان بصری است که به بیتها دیجیتالی شده است». این تمایز ممکن است باطنی به نظر برسد، اما برای استدلال اسمیت برای تأثیر انقلابی پیکسل بسیار مهم است. پیکسل اطلاعات ذخیره شده ای است که هر دستگاهی می تواند به عنوان نور دیجیتال نمایش دهد. و دستگاه های دیجیتال می توانند این کار را انجام دهند زیرا پیکسل ها تقریبی نیستند بلکه به دقت کالیبره شده اند نمونه ها از یک میدان بصری، که برای استفاده های دیجیتالی به مجموعه ای از امواج همپوشانی ترجمه شده است. اسمیت مینویسد، این پیکسلها کاهش میدان بینایی نیستند، بلکه «یک بستهبندی مجدد بسیار هوشمندانه از بینهایت» هستند.
موج جدید
فرآیندی که در آن یک پیکسل نور دیجیتال تولید می کند – چه به شکل کلمات روی صفحه نمایش یا یک نماد در تلفن هوشمند یا یک فیلم Pixar در صفحه بزرگ – بر اساس سه پیشرفت ریاضی ساخته شده است که قبل از رایانه مدرن ساخته شده است. اولین مورد توسط ژان ژوزف فوریه، یک اشراف فرانسوی و فرماندار منطقه ای در زمان ناپلئون در اوایل دهه 1800 به دست آمد. فوریه این بینش اساسی را ارائه داد که نه تنها صدا، بلکه گرما و هر آنچه که ما میبینیم و خیلی چیزهای دیگر را میتوان به عنوان مجموع یک سری امواج توصیف کرد که فرکانسها و دامنههای مختلف را نشان میدهند. یا همان طور که اسمیت شاعرانه تر بیان می کند، «دنیا موسیقی است. همه اش امواج است.»