ممنوع کردن چت GPT بیشتر از اینکه فایده داشته باشد ضرر دارد

خجالت آوره. اگر مربیان فعالانه با دانش‌آموزان در مورد قابلیت‌ها و محدودیت‌های فناوری درگیر شوند – و با آنها برای تعریف استانداردهای آکادمیک جدید کار کنند – ChatGPT و هوش مصنوعی مولد به طور گسترده‌تر، می‌توانند آموزش K-12 را در مقیاسی بی‌سابقه دموکراتیزه کرده و احیا کنند.

یک ادعای جسورانه، می دانم. اما پس از چند ماه آزمایش هوش مصنوعی مولد (اگر بخواهید، یک مورد ناخوشایند سالخوردگی)، من خوشبین هستم. نمایشگاه الف؟ برنامه های کاربردی کالج

این روزها چیزهای کمی به اندازه درخواست برای دانشگاه از نظر ذهنی خسته کننده هستند، و از آنجایی که مقالات تکمیلی خود را فراموش کردم، وعده استفاده از ChatGPT به عنوان یک ویرایشگر بلادرنگ جذاب بود – تا حدی به عنوان یک افزایش بهره وری بالقوه، اما بیشتر به عنوان حواس پرتی.

من ChatGPT را به دقت بررسی کردم که استفاده از نقطه ویرگول ها را بررسی کند، نوشته هایم را در مقیاس 0 تا 10 درجه بندی کنید (نتایج نامنظم و دیوانه کننده بودند)2و حتی نقش آفرینی به عنوان مشاور پذیرش. توصیه‌های آن اساساً با خواسته‌های خلاقانه مقاله مدرن کالج ناسازگار بود و من عمدتاً آن را نادیده می‌گرفتم. اما همین بحث در مورد نوشتنم “با صدای بلند”، البته با ماشین، به من کمک کرد تا بفهمم بعداً چه می‌خواهم بگویم. استفاده از ChatGPT برای بیان شفاهی فضای احتمالات – از مقیاس کلمات تا پاراگراف ها – تفکر من را تقویت کرد. و من چیزی مشابه را در همه دامنه‌هایی که آن را اعمال کرده‌ام تجربه کرده‌ام، از تولید توضیحات کلاس پنجمی از زبان فرانسوی pluperfect گرفته تا رمزگشایی نام‌های لاتین ماهیچه‌های انسان.

همه اینها به یک واقعیت ساده اما عمیق اضافه می شود: هر کسی که به اینترنت متصل است، اکنون یک معلم خصوصی دارد، بدون هزینه های مربوط به تدریس خصوصی. مطمئناً، معلمی که به راحتی کلاهبرداری می‌کند و کمی متوهم است، اما با این وجود، معلمی است. اغراق کردن تأثیر این امر دشوار است و در کلاس‌های بزرگ مدارس دولتی که در آن دانش‌آموزان برای جلب توجه فردی تلاش می‌کنند، به همان اندازه که در جوامع محروم و فقیر بدون زیرساخت‌های آموزشی کافی مرتبط است. همانطور که بنجامین بلوم روانشناس در اوایل دهه 1980 نشان داد، آموزش انفرادی تا زمان تسلط تقریباً به همه دانش آموزان اجازه می داد تا از میانگین کلاس با دو انحراف استاندارد پیشی بگیرند (“حدود 90٪ … به سطحی رسیدند … فقط با بالاترین 20٪ رسید.” ).

ChatGPT مطمئناً نمی تواند تعامل انسانی را تکرار کند، اما حتی سرسخت ترین منتقدان آن باید بپذیرند که این گامی در جهت درست در این زمینه است. شاید فقط 1% از دانش آموزان از این روش استفاده کنند، و شاید فقط نصف یک مربی انسانی موثر باشد، اما حتی با این اعداد کم، پتانسیل آن برای دموکراتیک کردن دسترسی آموزشی بسیار زیاد است. من حتی تا آنجا پیش می‌روم که بگویم اگر ChatGPT در طول همه‌گیری وجود داشت، تعداد دانش‌آموزان کمتری عقب می‌افتادند.