در دنیای دیجیتالی امروزی، داده ها به ابزاری قدرتمند برای کسب و کارها تبدیل شده اند تا به طور معناداری با مصرف کنندگان ارتباط برقرار کنند. برای درک بیشتر درباره نحوه جمعآوری، نگهداری و گسترش دادهها برای تأثیرگذاری بر فرهنگ مصرفکننده، با طارق حسن، مدیر ارشد بازاریابی و تجربه مشتری در مکدونالدز ایالات متحده به گفتگو نشستیم.
حسن در آخرین قسمت از پادکست The Speed of Culture به بنیانگذار و مدیر عامل سوزی، مت بریتون میپیوندد تا عمیقاً به این موضوع بپردازد که چگونه تکامل فناوری نقش او را بهعنوان یک بازاریاب در طول زمان تغییر داده است، چگونه دادهها در واقع به بازاریابان اجازه میدهند تا از رویکرد انسانیتری استفاده کنند، و چگونه یک برند مرتبط و معنادار ایجاد کنیم.
حسن یک رهبر قابل توجه بازاریابی مصرف کننده است که با داده ها هدایت می شود و دائماً به دنبال راه های جدیدی برای تغییر صنعت است. ترکیب نادر او از مهارتهای مدیریت عمومی و تخصص عملیاتی او را قادر میسازد در دستههای مختلف برتر باشد. حسن با دو دهه تجربه در ساخت برند در سطح جهانی، با برندهای جهانی از جمله PepsiCo، Gatorade، GM، Johnson & Johnson، Mars، HP، Mercedes و Emirates Airlines همکاری داشته است.
سابقه اثبات شده او برای دستیابی به نتایج برجسته ناشی از توانایی او در رهبری تیم های مشترکی است که نیازهای مصرف کنندگان را پیش بینی می کنند و از آنها فراتر می روند و در نتیجه رشد سال به سال در بازار حاصل می شود.
با گوش دادن به قسمت، درباره رویکرد داده مکدونالد برای انطباق با نیازهای مصرفکننده و ایجاد روابط قویتر با مشتری، اطلاعات بیشتری کسب کنید و نکات کلیدی زیر را بررسی کنید:
خوراکی های کلیدی:
- 05:16 – 09:52 – داده ها شکلی از ارز هستند – نقش یک بازاریاب در طول زمان توسط تغییرات خارجی، به ویژه پیشرفت های تکنولوژیکی شکل گرفته است. اگرچه تئوری های بنیادی مرتبط باقی می مانند، پیشرفت در پردازش داده ها، دقت و اندازه گیری، کاربرد این اصول را موثرتر می کند. با ادغام دادهها با بینش مصرفکننده، ورودیهای جامعهشناختی و سایر عناصر دادههای نرم و سخت، بازاریابان میتوانند روابط معنادارتری با مشتریان خود برقرار کنند.
- 09:52 – 12:36 – انطباق با نیازهای در حال تغییر مصرف کنندگان – از آنجایی که نیازهای مصرف کنندگان دائماً در حال تغییر است، بازاریابان باید زمان بیشتری را برای درک خواسته ها و علایق آنها و تجزیه و تحلیل داده هایی که ارتباط نزدیکی با نیازهای آنها دارد، صرف کنند. علاوه بر این، آنها باید با تقویت روابط مثبت با مشتریان، عناصر نرم تری را نیز بپذیرند. با انجام این کار، بازاریابان می توانند اطمینان حاصل کنند که با روندهای در حال تغییر بازار و خواسته های مشتریان همراه هستند و در عین حال روابط بلندمدت با مشتریان خود ایجاد می کنند.
- 12:36 – 18:26 – چهار ستون رویکرد مک دونالد برای ارتباط با مشتری – هدف اصلی مک دونالد جذب، جذب و حفظ مشتریان از طریق تقویت یک رابطه قوی برند و مصرف کننده است. هدف مک دونالد تبدیل شدن به نماد فرهنگی نه تنها با مشارکت در فرهنگ، بلکه کمک به شکل دادن به آن است. حسن از طریق چندین استراتژی کلیدی به آن هدف عالی دست می یابد: اولین راه شکل دادن به طعم فرهنگ است – جشن گرفتن غذایی که همه می شناسند و دوست دارند و استفاده از روندهای فرهنگی برای اطلاع از نوآوری در منو. دوم، این شرکت تلاش می کند تا با غوطه ور شدن در دنیای خلاقانه مشتریان و برقراری ارتباط با آنها از طریق علایقشان مانند موسیقی، هنر و مد، به طور کامل با مشتریان ارتباط برقرار کند. سوم، مک دونالد از بینش داده استفاده می کند تا از منحنی جلوتر بماند و استراتژی های بازاریابی آینده را که با فرهنگ تکامل می یابند، اطلاع دهد. در نهایت، مک دونالد بر رویکرد طرفداران به طرفداران به جای برند به طرفداران تاکید می کند.
- 28:40 – 33:16 – کنجکاو بمان – و از شکست خوردن نترسید.